دين بهترين و عاليترين روشى است كه مىتواند اجتماع بشر را منظم ساخته و بيش از هر روش ديگر مردم را برعايت قوانين اجتماعى وادار نمايد. و اگر در اسباب و عواملى كه در دورانهاى گذشته اجتماعات بشرى را بوجود آورده مطالعه كنيم ين حقيقت كاملاً روشن خواهد شد.
انسان هرگز جز سعادت و كامرانى خويش را در زندگى نمىخواهد و نمىجويد و البته اين سعادت جز در سايه تأمين كامل همه وسائل زندگى ممكن نيست، و از طرف ديگر بشر با فهم خدادادى خويش درك مىكند كه هرگز نمىتواند همه اين نيازمندىها را بتنهائى بدست آورد و آماده سازد و باين وسيله سعادت دلخواه خويش را تأمين نمايد زيرا بديهى است كه تحصيل همه احتياجات زندگى از توانائى يك فرد هر چه هم نيرومند باشد بيرون است، از اين رو ناچار براى رفع نيازمندىهاى خويش با افراد همنوع خود همكارى كرده بصورت دستجمعى بتحصيل وسائل حياتى خود مىپردازد. باين معنى كه هر كس تأمين مقدارى از اين وسائل را بعهده گرفته آنرا آماده مىسازد سپس همه افراد نتيجه فعاليتهاى خود را رويهم ريخته هر فرى بقدر فعاليت و موقعيت اجتماعى خويش سهمى برمى دارد و از آن استفاده مىكند و زندگى خويش را اداره مىنمايد.
از اينرو و براى تأمين سعادت خويش دست بدست همنوعان خود داده بكمك ديگران كار مىكند؛ يعنى در حقيقت همه براى يكديگر فعاليت كرده محصول فعاليتها را بميان ريخته هر يك از اعضاء اجتماع بحسب موقعيت و اندازه فعاليت خود از آن سهمى برداشته استفاده مىنمايد.
ادامه مطلب